ღyou+me=loveღ
عشق را دوست دارم ولي نه در قفس بوس را دوست دارم نه در هوس تو را دوست دارم تا آخرين نفس
سلام چمه؟ یه داستانی خوندم گریم گرفت مامان خوب دیگه بسه خیلی داستانش قشنگه میدونم همتون خوندینش منم 7بار بود که خوندم اما بازم ... اینم داستانش پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..! سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت) دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود.. خوب دیگه ا ا ا ا ا گریه نکنید دیگه با بای
نظرات شما عزیزان:
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…
اونم اينارو ميگفت ولى شر ميگف
ب وبه منم بسر حتماااا نظرم بده
اول ممنون برای اینکه اومدی و نظرخواهی که کردی
دوم چشم درست می کنم ممنون که بهم گفتی برات سخت بود و ...
راستی تونستی حالا کامل بخونی؟
با زم اگه ایرادی تو وبم یا مطالبم دیدی خوشحال می شم بهم بگی
درود بر عشق
قالب جدید وبلاگ ghazaljon |